بیضی

از testwiki
نسخهٔ تاریخ ۱۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۳ توسط imported>Mpj7 (آخرین تغییر متن (توسط Aminghiathvand) رد شد و به نسخهٔ 39854513 توسط Mpj7 برگردانده شد: نیاز به منبع!.)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

الگو:حص-حنب الگو:مقاله خوب الگو:Infobox

مدار ماه به دور زمین به شکل بیضی است.

در هندسه، بیضی یک منحنی مسطح و بسته‌است که دو کانون دارد و حاصل جمع فاصلهٔ هر نقطه روی محیط آن با دو کانونش مقدار ثابتی است. شکل بیضی (مقدار کشیده بودنش) با مقدار برون‌مرکزی آن مشخص می‌شود. برون‌مرکزیِ بیضی عددی بین صفر و یک است و هر چه کوچک‌تر باشد کشیدگی بیضی کمتر است. اگر برون‌مرکزی بیضی صفر باشد، دو کانون آن روی هم می‌افتند و منحنی تبدیل به دایره (که حالت خاص بیضی است) می‌شود. بیضی را همچنین می‌توان با عنوان «مقطع مخروطی بسته» تعریف کرد. مقطع مخروطی منحنی‌ای است که در محل تقاطع یک صفحه با یک مخروط پدیدار می‌شود. گونه‌های دیگر مقاطع مخروطی (سهمی و هذلولی) بازند و کراندار نیستند.

قضایا و ویژگی‌های بیضی را نخستین بار ریاضی‌دانان یونان باستان، به ویژه ارشمیدس و آپولونیوس مطالعه کردند. در دوران طلایی اسلام، ریاضی‌دانانی چون اخوان ثلاثهٔ بنوموسی و ابوسهل بیژن کوهی مطالعات نظری و عملی مربوط به بیضی را ادامه دادند. نقاشان رنسانس هم روش‌هایی برای ترسیم بیضی ابداع کردند. در اوایل قرن هفدهم میلادی کپلر کشف کرد که سیارات در مداری بیضوی به دور خورشید می‌گردند و خورشید همواره روی یکی از کانون‌های این بیضی قرار دارد. ریاضی‌دانان فرانسوی، ژرار دوسارگ، بلز پاسکال، رنه دکارت، و فیلیپ دو لا هیر نیز با ترکیب مساعی یونانیان باستان با نمادهای جبری، مقاطع مخروطی را در هندسه تحلیلی مطالعه کردند. قضایای آپولونیوس در باب مماس بر مقاطع مخروطی راهنمای نیوتن و لایبنیتس در ابداع مستقل حساب دیفرانسیل و انتگرال بود. همچنین نیوتن و هالی به روش علمی ثابت کردند که دنباله‌دار هالی در مداری بیضوی به دور خورشید می‌گردد. در قرن نوزدهم میلادی هم ریاضی‌دانانی چون ژان ویکتور پونسله و یاکوب اشتاینر مقاطع مخروطی را با رویکردی تصویری بازتعریف کردند.

ویژگی‌های بیضی در فیزیک، مهندسی و اخترشناسی کاربردهای وسیعی دارد؛ مثلاً مدار هر یک از سیاره‌های منظومه شمسی و قمرهای سیارات به شکل بیضی است، یا اینکه با استفاده از ویژگی «نیمساز عمود زاویهٔ بین دو خط کانونی» می‌توان آینه‌هایی برای تمرکز نور یک منبع در یک کانون ساخت یا طراحی آکوستیک تالارها را بهینه کرد. همچنین از چرخش بیضی به دور قطرهای بزرگ و کوچکش، گوی‌وار کشیده یا پَخ حاصل می‌شود. چنان‌که نیوتن کشف کرد، سیاره‌ها (از جمله زمین) کره نیستند و غالباً شکلی گوی‌وار دارند.

در گذر تاریخ روش‌های متعددی برای ترسیم دقیق یا تقریبی بیضی ابداع شده‌است که از آن میان می‌توان به روش باغبانی، استفاده از خاگار، و تولید مخروطی اشتاینر اشاره کرد. همچنین از آنجا که برای محاسبهٔ محیط بیضی فرمولی با فرم بسته وجود ندارد و باید از حسابان استفاده کرد، فرمول‌های پرشماری برای تخمین این مقدار ارائه شده‌است.

تاریخ

در یونان باستان

بنابر تقریظی از اراتوستن، نخستین‌بار بیضی را منایخموس (۳۸۰ – ۳۲۰ پ. م)، دوست نزدیک افلاطون، در تلاش برای حل تضعیف مکعب کشف کرد. آپولونیوس برای اولین بار نام «الپسیس» (یونانی:ἔλλειψις، به معنای «کمتر بودن») را بر روی بیضی گذاشت[۱] و اقلیدس (حدود ۳۶۵–۲۷۵ پ. م) بررسی دقیقی از ویژگی‌های بیضی ارائه کرد.[۲] کانون‌های بیضی و خط‌های هادی را نخستین بار پاپوس اسکندرانی (حدود ۳۵۰ – ۲۹۰ پ. م) بررسی کرد. او همچنین روشی برای تعریف یک بیضی با داشتن پنج نقطه ابداع کرد.[۳] ارشمیدس (۲۸۷ – ۲۱۲ پ. م) در گزاره‌های ۷ و ۸ رسالهٔ «در باب مخروط‌گون‌ها و گوی‌گون‌ها»الگو:یاد طریقهٔ جا دادن یک مخروط را در بیضی مرتبطش بررسی می‌کند. ارشمیدس آگاه بود که با داشتن یک مخروط با مقطع دایره‌ای می‌توان هر بیضی‌ای را ساخت، و می‌دانست که می‌توان بیضی را با برش استوانهای با مقطع دایره‌ای به دست آورد، و اینکه نسبت قطر عرضی بیضی به شعاع دایرهٔ مماس بر آن ثابت است و به مساحت بیضی مربوط می‌شود. در گزاره‌های ۲۷ تا ۳۲ در باب مخروط‌گون‌ها و گوی‌گون‌ها نیز ویژگی‌ها و قضایای مربوط به گوی‌وارها بررسی شده‌است.[۴]

نام آپولونیوس (اواخر قرن سوم – اوایل قرن دوم پیش از میلاد) برای قرن‌ها پس از مرگ او با مطالعهٔ مقاطع مخروطی گره خورده بود. آپولونیوس اثر مهمش «مخروطات» را، که مشتمل بر هشت مقاله است،[۵] با مطالعهٔ مخروط آغاز می‌کند و پس از تعریف سه مقطع مخروطی (سهمی، هذلولی، و بیضی)، به تعریف خط مماس آن‌ها می‌پردازد و سپس ثابت می‌کند که فاصلهٔ کانونی برای همهٔ نقاط روی یک بیضی ثابت است.[۶] آپولونیوس همچنین خط مماس بر منحنی (که بعدها موضوع اصلی حساب دیفرانسیل شد) را تعریف و عدد پی (ثابتی لازم برای یافتن طول‌ها و مساحت دایره و بیضی) را محاسبه کرد.[۷]

در قرون وسطی

نسخه‌ای از ترجمهٔ عربی مخروطات آپولونیوس
طرحی از پرگار تام اثر ابوسهل بیژن کوهی

همزمان با حکومت مأمون در خراسان (در قرن سوم هجری)، اخوان ثلاثهٔ بنوموسی دست به ترجمهٔ مخروطات آپولونیوس از یونانی به عربی زدند. بنوموسی فقط نسخه‌ای ناقص از مخروطات را در اختیار داشتند و مقاطع مخروطی در زمان ایشان به دست فراموشی سپرده شده بود، بنابراین در فهم متن دچار مشکل بودند. اندکی بعد، یکی از اخوان ثلاثه به نام حسن نظریهٔ مقاطع استوانه‌ای را ابداع کرد که می‌توان آن را مقدمه‌ای ساده بر مقاطع مخروطی دانست. پس از درگذشت حسن، برادرش احمد در شام نسخه‌ای کامل‌تر از چهار فصل اول مخروطات را با شرح اوتوکیوس پیدا کرد و به کمک برادر دیگرش، محمد، و با استفاده از دو نسخهٔ موجود و نظریهٔ حسن، موفق شد نظریات آپولونیوس را دریابد. احمد و محمد ترجمهٔ مقالهٔ اول تا چهارم مخروطات را به هلال حمصی و مقالهٔ پنجم تا هفتم آن را به ثابت بن قره سپردند و خود بازنگری نهایی ترجمه را عهده‌دار شدند. ترجمهٔ برادران بنوموسی از مقالات پنجم تا هفتم مخروطات تنها نسخهٔ باقی ماندهٔ این اثر است.[۵] ترجمهٔ آثار علمی به عربی اغلب نیازمند ابداع اصطلاحات فنی تازه بود و مترجمان آن‌ها، برخلاف مترجمان لاتین، به ترانویسی عبارات یونانی اکتفا نکردندالگو:یاد و برای واژهٔ «الپسیس» اصطلاح «الگو:عبارت عربی» را در نظر گرفتند که معنای آن را حفظ می‌کندالگو:یاد و هنوز در زبان عربی به بیضی «الگو:عبارت عربی» گفته می‌شود.[۵]

کتاب مفقودشدهٔ الگو:عبارت عربی هم که به حسن بنی موسی منسوب شده‌است در مورد ترسیم بیضی بوده و به نظر می‌رسد بر اساس روش «ترسیم بیضی به روش باغبانی» (رسم بیضی با داشتن مجموع فواصل یک نقطه روی بیضی از دو کانون) باشد. دراین‌صورت ممکن است این اثر اولین جایی باشد که ترسیم بیضی به این روش در آن بحث شده‌است.[۸] ثابت بن قره نیز (که ترجمهٔ مقالات پنجم تا هفتم مخروطات را برای برادران بنوموسی انجام داده بود) در کتاب الگو:عبارت عربی نگاشتی را مطالعه می‌کند که بیضی با نیم‌قطرهای a و b را به دایره‌ای با شعاع ba انتقال می‌دهد.[۹]

معماران و بنّاهای دورهٔ اسلامی هم، که به دلایل عملی نیاز به ترسیم بیضی داشته‌اند، ابزاری موسوم به پرگار تام ابداع کردند که با آن می‌توان مقاطع مخروطی را با حرکت اتصالی رسم کرد. ابوسهل بیژن کوهی در قرن چهارم هجری رساله‌ای به نام الگو:عبارت عربی دربارهٔ این ابزار نوشته‌است.[۸]

رنسانس و قرون جدید

قانون اول کپلر
مشخصات بیضی مدار سیارات
سیاره نیم‌قطر بزرگ (نسبت به زمین)الگو:سخa برون‌مرکزیالگو:سخe زاویهٔ صفحهٔ مدار سیاره (نسبت به زمین)الگو:سخi
عطارد 0.387 0.206 700
زهره 0.723 0.007 524
زمین 1.000 0.017 000
مریخ 1.881 0.093 151
مشتری 11.857 0.048 118
زحل 29.42 0.056 229
اورانوس 83.75 0.046 700
نپتون 163.72 0.009 146
منبع: الگو:Harvcolnb
پویانمایی حرکت دنباله‌دار هالی در منظومهٔ شمسی

علاقه به مطالعهٔ مقاطع مخروطی پس از ارشمیدس و آپولونیوس در اروپای تحت کنترل امپراتوری روم و سپس کلیسای کاتولیک فروکش کرد و تا قرن شانزدهم میلادی پیشرفتی در این مورد روی نداد.الگو:یاد نخستین نشانهٔ علاقهٔ جدید به مقاطع مخروطی را در لورنزو والا (۱۴۰۷ – ۱۴۶۷ میلادی) می‌توان یافت. کتاب والا، گونه‌ای دائرةالمعارف در مورد علوم مقدماتی است. در فصل سوم از کتاب هشتم بخشی با عنوان «مقاطع مخروطی»الگو:یادچپ هست که در آن والا توضیحی کوتاه در مورد مساعی اقلیدس، آپولونیوس، و پاپوس می‌دهد. دو دهه بعد از والا، یوهانس ورنر پژوهش‌هایی در باب مقاطع مخروطی کرد، ولی در آثار او نامی از بیضی نیامده‌است.[۱۰] به گفتهٔ اروین پانوفسکی،الگو:یادچپ طرح اجرانشدهٔ میکل آنژ برای مقبرهٔ پاپ ژولیوس دوم (طراحی شده در ۱۵۰۵ میلادی) به شکل بیضی بوده‌است، ولی اثری از این طرح نمانده. اولین نشانه‌های شکل بیضی در معماری غربی در آثار بالداساره پروتزی (۱۴۸۱ – ۱۵۳۷ میلادی) دیده می‌شود. پس از اینکه سباستیانو سرلیو آثار پروتزی را در کتاب هفت رسالهٔ معماریالگو:یادچپ (انتشار در ۱۵۴۷ میلادی) بررسی کرد، استفاده از الگوهای بیضوی در معماری اروپا گسترش یافت.[۱۱] بااین‌وجود بیضی در میان نقاشان رنسانس، احتمالاً به‌خاطر مطالعات ایشان در باب ژرفانماییالگو:یاد شناخته‌شده بود. لئوناردو دا وینچی خود ابزاری برای ترسیم بیضی ساخت و آلبرشت دورر، که از ابزار بیضی‌کِشی دا وینچی باخبر بود، روشی بر اساس تصویرسازی موازی برای ترسیم بیضی ابداع کرد.[۱۲]

در دههٔ ۱۵۴۰، کوپرنیک نظریه خورشیدمرکزیاش را ارائه کرد. در مدل خورشیدمرکزی کوپرنیک مسیر حرکت سیارات به دور خورشید به شکل دایره است؛ این امر با داده‌های ریاضی موجود نمی‌خوانْد و کوپرنیک خود از این نارسایی مدلش آگاه بود.[۱۳] در ۱۶۰۲ میلادی، کپلر در پی رفع نارسایی‌هایی مدل کوپرنیک به این نتیجه رسید که مسیر حرکت سیارات به شکل تخم‌مرغ (خایوی) است[۱۴] و فواصل بین آنها بر اساس اجسام افلاطونی تعیین می‌شود. تیکو براهه (۱۵۴۶–۱۶۰۱ م) با تکیه بر مشاهداتش از حرکت مریخ، نظریات کپلر را دربارهٔ شکل منظومهٔ شمسی رد کرد و کپلر را دعوت کرد که به رصدخانهٔ او در پایتخت امپراتوری مقدس روم پراگ برود. کپلر، در تلاش برای حل ناهماهنگی بین مدلش از هستی و مشاهدات براهه، به این کشف مهم نایل شد که سیارات در مداری بیضوی و نه مدور به دور خورشید می‌گردند.[۱۵] بنابر قانون اول کپلر، خورشید همواره روی یکی از کانون‌های این بیضی قرار دارد.[۱۶] عبارت «کانون بیضی» را هم (که مفهوم آن را سده‌ها پیش آپولونیوس بیان کرده بود) کپلر نخستین بار در سال ۱۶۰۹ در کتاب ستاره‌شناسی نوین به کار برد.[۱۷] به نوشتهٔ کپلر در این کتاب، خورشید موتوری است که نیروی لازم برای حرکت سیاره‌ها را فراهم می‌کند و سرعت سیاره‌ها با نزدیک شدن به خورشید در خم مدارشان بیشتر می‌شود.[۱۸]

در سال ۱۵۷۸ میلادی، اسقف کلیسای انطاکیه آثاری شرقی را به فردیناندو دو مدیچی تقدیم کرد که در میان آن‌ها نسخه‌ای از مخروطات با ویرایش و اضافات ابوالفتح اصفهانی بود. مسئول کتابخانهٔ فردیناندو، جیووانی باتیستاالگو:یادچپ از اهمیت مخروطات آگاه بود و بر آن بود که ترجمه‌ای از آن را منتشر کند، ولی پیش از انجام این کار درگذشت. گالیلئو گالیله نیز در چندین نامه خبر از قصدش برای ترجمهٔ مخروطات به لاتین داده بود اما به‌نظر تلاش چندانی در این زمینه انجام نداده‌است. در نهایت در سال ۱۶۶۱ ریاضی‌دان ایتالیایی جووانی آلفونسو بورلیِ با کمک کشیش مارونی ابراهیم حاقلانی موفق به ترجمه و چاپ مخروطات به لاتین شد. از آنجا که ابوالفتح اصفهانی در ترجمه‌اش قضایای مختلف را با هم ترکیب کرده بود و وفاداری چندانی به نسخهٔ اصلی آپولونیوس نداشت، ترجمهٔ لاتین بورلی تفاوت‌های متعددی با نسخهٔ اصلی مخروطات دارد.[۱۹]

همزمان دو نسخهٔ عربی دیگر از مخروطات به اروپا رسید. یکی نسخه‌ای نفیس از مخروطات بنوموسی (که امروزه در گنجینهٔ کتابخانه بادلین دانشگاه آکسفورد نگهداری می‌شود) و دیگری نسخه‌ای با ویرایش و اضافات عبدالملک شیرازی. ژاکوب گولیوس توانست هر دو نسخه را قرض بگیرد و نسخه‌ای کپی از روی آن‌ها بنویسد. گولیوس سپس، احتمالاً با کمک رنه دکارت، دست به ترجمهٔ مخروطات زد، ولی آن را چاپ نکرد و این اثر تا سی سال پس از مرگش در ۱۶۶۷ چاپ نشد. در نهایت ورثهٔ گولیوس در ۱۶۹۶ آثار او از جمله ترجمهٔ مخروطات را فروختند.[۲۰]

ریاضی‌دانان فرانسوی ژرار دوسارگ و بلز پاسکال مطالعهٔ مقاطع مخروطی را به فراتر از دانسته‌های یونانیان باستان گسترش دادند. ریاضی‌دان هم‌وطن آنان کلود میدورژ نیز اثبات‌های آپولونیوس را به شیوه‌ای سیستماتیک مدون کرد. در سال ۱۶۴۷ (کمتر از یک دهه پس از انتشار اثر میدورژ)، گرگوآر د سن-ویسنت نیز کتاب خود را با عنوان «اثر چهاربخشی هندسی: دایره و مقاطع مخروط»الگو:یادچپ منتشر کرد. در این کتاب هر مقطع مخروطی بخش مخصوص خودش را دارد و تعدادی قضیه دربارهٔ هر یک اثبات شده‌است. بخش مربوط به بیضی مشتمل بر ۲۰۴ قضیه است. سن-وینسنت بیضی را به شیوهٔ ارشمیدسالگو:یاد تعریف می‌کند.

یوهان د ویت هلندی (۱۶۲۵–۱۶۷۲ میلادی) هم بخش اول رساله‌ای که در ۱۶۵۸ چاپ کرد را به مقاطع مخروطی اختصاص داده‌است و بیضی را با روشی بدیع به عنوان مکان هندسی نقاطی با فاصلهٔ ثابت از یک خط و یک نقطه تعریف می‌کند. د ویت که تحت تأثیر دکارت بود تلاش داشت یافته‌های هندسی یونانیان را با نمادهای جبری بیان کند. بااین‌حال نقش اصلی در توسعهٔ هندسهٔ دکارتی بر عهدهٔ شاگرد دوسارگ فیلیپ دو لا هیر بود. لا هیر، در اثری که به خزانه‌دار فرانسه ژان-باتیست کولبر تقدیم شده‌است، اصول هندسی را به زبان ساده و آسان توضیح می‌دهد. هر مقطع مخروطی در فصل مخصوص خود بررسی شده‌است. بیضی به عنوان مکان هندسی نقاطی با مجموع ثابت فواصل از دو نقطه تعریف می‌شود و ویژگی‌های خط مماس، قطرهای مزدوج، و معادلهٔ آن بیان شده‌است و پس از آن بحثی در مورد مختصات دکارتی مقاطع مخروطی آمده‌است.[۲۱] رنه دکارت خود مقاطع مخروطی آپولونیوس، به‌ویژه بیضی و سهمی، را در آثارش در باب هندسه تحلیلی بررسی کرده بود.[۲۲] بااین‌حال مهم‌ترین اثر لا هیر «مقاطع مخروطی»الگو:یادچپ نام دارد و از نُه کتاب تشکیل شده‌است. لا هیر در کتاب ۲ مخروط را به شیوهٔ آپولونیوس بیان می‌دارد و تعریف‌های جدیدی (از جمله directrix یا «خط هادی»، به عنوان خطی که با تبدیل بیضی به دایره به سمت بینهایت میل می‌کند) را نیز ارائه می‌کند. در کتاب ۳ معادلهٔ مقاطع مخروطی حاصل می‌شود و بقیهٔ اثر هم کم‌وبیش به شرح آرای آپولونیوس می‌پردازد.[۲۳]

نیوتن (۱۶۴۲–۱۷۲۷) در اصول ریاضی فلسفه طبیعی علاقهٔ خاصی به مقاطع مخروطی نشان می‌دهد و آن‌ها را «مسیر»الگو:یادچپ می‌نامد.[۲۴] نیوتن با روشی که امروزه به «ساخت طبیعی نیوتن» موسوم است «مسیر» ها را با داشتن پنج نقطه تعریف می‌کند. سپس با استفاده از نگاشت خطی هر مسیر را با داشتن چهار نقطه و یک خط مماس، سه نقطه و دو خط مماس، و یک نقطه و چهار خط مماس تعریف می‌کند.[۲۵] مساعی آپولونیوس در باب مقاطع مخروطی، به‌ویژه مبحث خط مماس بر منحنی، راهنمای هر دوی نیوتن و لایبنیتس در ابداع مستقل حساب دیفرانسیل و انتگرال (انتشار در ۱۶۸۴ میلادی) بود.[۲۶] همچنین نیوتن با استفاده از حساب دیفرانسیل و انتگرال و قوانین نیوتن مدار حرکت سیاره‌ها در بیضی کپلر را ثابت کرد.[۲۷]

بین سال‌های ۱۶۸۲ و ۱۷۰۵، ادموند هالی به منظور اثبات قوانین کپلر و قوانین نیوتنالگو:یاد مشاهدات دقیقی را از حرکت دنباله‌داری که امروزه با نام او شناخته می‌شود انجام داد. نیوتن و هالی ثابت کردند که این دنباله‌دار در مداری بیضوی به دور خورشید می‌گردد و پیش‌بینی کردند که در ۱۷۵۸ در آسمان نمایان خواهد شد.[۲۸][۲۹] نیوتن همچنین در اصول ریاضی فلسفه طبیعی بیش‌بینی کرد که شکل کرهٔ زمین کروی نیست و به شکل گوی‌وار پَخ (حجمی که از چرخش بیضی به دور قطر کوچکش حاصل می‌شود) است. در ۱۷۳۶، دانشمند فرانسوی پی‌یر لوئی موپرتوئی به پشتیبانی لوئی پانزدهم سفری تجسسی به لاپ‌لند انجام داد و این نظریهٔ نیوتن را ثابت کرد.الگو:یاد[۳۰] هالی همچنین تلاش داشت با مقابلهٔ نسخه‌های بنوموسی، اصفهانی، و شیرازی مخروطات آپولونیوس را دقیقاً «بازسازی» کند و به همین منظور زبان عربی را آموخت. در سال ۱۷۱۰ نسخهٔ هالی از مخروطات با عنوان مقاطع مخروطی آپولونیوس پرگا از نسخ عربیالگو:یادچپ به چاپ رسید. تا زمان ترجمهٔ توماس هیت از مخروطات در سال ۱۸۹۶، ترجمهٔ هالی نسخهٔ استاندارد و آموزشی این اثر باقی ماند.[۳۱]

پس از نیوتن

در دو قرن پس از نیوتن، عمدهٔ پیشرفت‌های مرتبط با مقاطع مخروطی در زمینهٔ هندسه تصویری صورت گرفت. ژان ویکتور پونسله در سال ۱۸۱۳ در جریان جنگ‌های ناپلئونی در روسیه اسیر جنگی بود و در زندان رساله‌ای با عنوان «خواص و ویژگی‌های تصاویر اشکال»الگو:یادچپ نوشت و در آن برای اولین بار بین ویژگی‌های تصویری (ویژگی‌هایی که پس از تصویر کردن شکل در صفحه‌ای دیگر حفظ می‌شوند) و غیرتصویری تمایز قائل شد.[۳۲] در ۱۸۲۲ ریاضی‌دان بلژیکی جرمینال پیر دندلین با ابداع کره‌های دندلین اثبات کرد که بیضی ساخته‌شده با استفاده از تعریف کانونی و بیضی ساخته‌شده با برخورد صفحه و مخروط یکی‌اند.[۳۳] در ۱۸۲۹ نیز پیرس مورتونالگو:یادچپ با استفاده از کره‌های دندلین ثابت کرد که بیضی ساخته‌شده با تعریف کانون و خط هادی هم با بیضی ساخته شده در تقاطع صفحه و مخروط یکی است. یاکوب اشتاینر (۱۷۹۶–۱۸۶۳) نیز مقاطع مخروطی و رویه‌های درجه دوم مرتبط را به‌عنوان اشکالی صرفاً تصویری تعریف کرد و نشان داد که این برخورد به اثبات سریع‌تر و مستقیم‌تر ویژگی‌های آن‌ها می‌انجامد.[۳۴] کارل گئورگ کریستیان فان اشتات (۱۷۹۸–۱۸۶۷) هم نشان داد که رابطه‌ای که یک مقطع مخروطی بین قطب و خط قطبی ایجاد می‌کند از خود منحنی بنیادی‌تر است و می‌تواند برای تعریف این منحنی‌ها به شکلی متقارن و برگشتی (به عنوان مکان هندسی نقاطی که روی خط قطبی خودشانند، یا منحنی محاطی خطوطی که از قطب خودشان می‌گذرند) به‌کار رود.[۳۵]

کاربرد

چرخ‌دنده‌های بیضی‌شکل

با استفاده از ویژگی «نیمساز عمود زاویه بین دو خط کانونی» می‌توان نورپردازی و طراحی آکوستیک ساختمان‌ها را بهینه کرد.[۳۶] منطقه فرنل نیز با همین ویژگی بیضی به شکل گوی‌وار ایجاد می‌شود و درک آن برای طراحی شبکه‌های بی‌سیم ضروری است. از آینههای بیضوی نیز برای تمرکز نور یک منبع در کانونی معین استفاده می‌شود. مدار بیضی در اخترپویاشناسی مداری کپلری است که برون‌مرکزی آن کمتر از ۱ باشد. نمونه‌های مدار بیضی، از جمله مدار هوهمان، در محاسبات پیش‌رانش فضاپیماها و مدار ماهوارهها اهمیت زیادی دارد. جواب عام نوسانگر هماهنگ در دو بعد یا بیشتر هم بیضی است. می‌توان چرخ‌دنده‌هایی به شکل بیضی ساخت که هر یک به محور یکی از کانون‌هایشان به‌نرمی مماس یکدیگر بچرخند.[۳۷] چرخ‌دنده‌های بیضوی معمولاً زمانی به‌کار می‌روند که سرعت متغیر حرکت چرخ‌دنده مطلوب باشد. در سیاست بین‌الملل، عبارت بیضی استراتژیک اشاره به منطقه‌ای در غرب آسیا دارد که دربرگیرندهٔ بیش از ۷۰ درصد ذخایر اثبات‌شدهٔ نفت و بیش از ۶۵ درصد ذخایر اثبات‌شدهٔ گاز طبیعی جهان است. نقشهٔ دفتر اصلی رئیس‌جمهور آمریکا در کاخ سفید به شکل بیضی است. به نوشتهٔ کریسچن ساینس مانیتور، وجود دو کانون در دفتر بیضی نماد دو کانون وظیفه در تصمیم‌گیری‌های سیاسی (سیاستمداران و مردم) است.[۳۸]

تعریف بیضی

تعریف بیضی با اعمال تجانس بر دایره

تعریف بیضی با اعمال تجانس آفین بر دایره

بیضی را می‌توان به عنوان نتیجهٔ اعمال یک نگاشت خطی (تبدیل آفین) بر دایرهای به شعاع یک تعریف کرد. اگر a و b اعدادی بزرگتر از صفر باشند، ماتریس این نگاشت عبارت است از:[۳۹] الگو:وسط اگر a کمتر از ۱ باشد، بیضی حاصل از این نگاشت دایره در راستای محور xها فشرده می‌شود و اگر a بیشتر از ۱ باشد بیضی در این راستا کشیده می‌شود. همین‌طور اگر b کمتر از ۱ باشد، بیضی حاصل از این نگاشت دایره در راستای محور yها فشرده می‌شود و اگر b بیشتر از ۱ باشد بیضی در این راستا کشیده می‌شود. قطر بزرگ بیضی دو برابر هر کدام از a یا b است که بزرگتر باشد و قطر کوچک بیضی دو برابر آنی که کوچکتر باشد. مساحت بیضی هم برابر است با A=πab.[۴۰]

از سوی دیگر، با اعمال تجانس (x,y)(x1,y1)=(x,ya/b) هم، که در آن رأس‌های بزرگ ثابت می‌مانند و رأس‌های کوچک به (0,a) و (0,a) منتقل می‌شوند، می‌توان بیضی را به دایرهای با شعاع a تبدیل کرد.[۴۱]

بیضی به عنوان مقطع مخروطی

ساخت بیضی به عنوان تصویر مرکزی دایره (قاعدهٔ مخروط) روی صفحه‌ای که با صفحهٔ آن زاویهٔ تند دارد.

بیضی خمی بسته‌است که از برخورد مخروطی قائم با قاعدهٔ دایره‌ای و صفحه‌ای حاصل می‌شود که با ارتفاع و هر کدام از وترهای مخروط موازی نباشد.[۴۲] اگر این صفحه با قاعدهٔ مخروط موازی باشد حاصل دایره (حالت خاص بیضی)، اگر با ارتفاع مخروط موازی باشد حاصل هذلولی، و اگر با یکی از وترهای مخروط موازی باشد حاصل سهمی خواهد بود.[۴۳]

در هندسه تصویری، اشتقاق بیضی از مخروط معادل تصویر مرکزی یک دایره (مقطع مخروط) روی صفحه‌ای است که با صفحهٔ دایره زاویه‌ای تند دارد. می‌توان نشان داد که تصویر کردن دایره روی بیضی همان تعریف بیضی با اعمال تجانس آفین بر دایره است.[۴۴]

تعریف بیضی با دو کانون

تعریف کانونی بیضی

تعریف دیگری از بیضی این است که بیضی مکان هندسی همهٔ نقاطی است که مجموع فاصله‌هایشان از دو نقطهٔ ثابت (دو کانون) ثابت و برابر قطر بزرگ بیضی است. هر چه فاصلهٔ بین این دو نقطه کمتر باشد، خروج از مرکز بیضی کوچکتر است و شکل بیضی به دایره شبیه‌تر.[۴۵]

قطر بزرگ بیضی خط راستی است که دو کانون آن را به هم متصل می‌کند و از دو طرف تا منحنی ادامه می‌یابد. قطر کوچک بیضی عمود بر نقطهٔ وسط قطر بزرگ (با فاصلهٔ یکسان از دو کانون) قرار دارد. به دو خطی که به موازات قطر کوچک بیضی رسم می‌شوند و از کانون‌ها می‌گذرند «راست‌وتر کانونی»الگو:یادچپ گفته می‌شود.[۴۶]

اثبات
کره‌های دندلین مماس بر صفحهٔ زردرنگی‌اند که مخروط را قطع کرده‌است.

الگو:اصلی با استفاده از کره‌های دندلین می‌توان اثبات کرد که بیضی تعریف‌شده با دو کانون با بیضی ساخته‌شده از برخورد مخروط و صفحه یکی است.[۴۷] گیریم صفحهٔ e مخروطی را قطع می‌کند و در محل انقطاع یک منحنی تشکیل شده‌است. دو کرهٔ دندلین G1 روی صفحه و G2 زیر صفحه تعریف شده‌اند. تقاطع هر کره با مخروط یک دایره است (k1 و k2)، و هر کره بر صفحهٔ e را در یک نقطه (F1 و F2) مماس است. گیریم P نقطه‌ای روی منحنی باشد. قصد است که ثابت شود با حرکت P بر روی منحنی، فاصلهٔ d(F1,P)+d(F2,P) ثابت می‌ماند:

  • گیریم خطی که از P و رأس S می‌گذرد دو دایره را در نقاط P1 و P2 قطع کند.
  • با حرکت P بر روی منحنی، P1 و P2 بر روی دو دایره حرکت می‌کنند.
  • PF1 و PP1 هر دو از نقطهٔ P آغاز شده‌اند و بر دایرهٔ G1 مماسند، پس PF1=PP1 (چرا که دو مثلث قائم‌الزاویهٔ MPF1 و MPP1 همنهشتند).
  • به همین ترتیب PF2=PP2.
  • از آنجا که k1 و k2 موازی‌اند، فاصلهٔ P1 و P2 همواره عدد ثابتی است؛ بنابراین با حرکت P روی منحنی فاصلهٔ d(F1,P)+d(F2,P) ثابت می‌ماند. پس ثابت می‌شود که منحنی مورد بحث همان بیضی است.[۴۸]

تعریف بیضی با یک کانون و یک خط هادی

تعریف بیضی با یک کانون و یک خط هادی

بیضی را می‌توان با مسیر نقطه‌ای تعریف کرد که به‌گونه‌ای در صفحه حرکت می‌کند که نسبت فاصله‌اش از یک نقطهٔ خاص (کانون) و فاصله‌اش از خطی صاف (خط هادی) عددی ثابت و کوچکتر از یک باشد. هر مسیری که این شرط را احراز کند همین ویژگی را نسبت به یک کانون و خط هادی دیگر هم دارد، ازین‌رو بیضی را می‌توان با داشتن یکی از کانون‌ها و خط هادی متناظرش تعریف کرد. نسبت این فواصل با خروج از مرکز و مقدار مبینالگو:یادچپ در معادلهٔ کلی همهٔ مقاطع مخروطی برابر است.[۴۹]

اثبات

اگر کانون برابر F=(f1,f2) و معادلهٔ خط هادی ux+vy+w=0 باشد، نتیجه می‌شود:

الگو:وسط

(در سمت راست معادله فاصلهٔ |Pl| با صورت نرمال هسه محاسبه می‌شود)[۵۰]

با استفاده از کره‌های دندلین هم می‌توان اثبات کرد که بیضی حاصل از تعریف با کانون و خط هادی همان بیضی حاصل شده از تقاطع یک صفحه و یک مخروط است.

معادله بیضی

محاسبه معادله بیضی بر اساس معادله دایره

معادلهٔ بیضی را می‌توان بر اساس معادلهٔ دایره و با اعمال نگاشت خطی M=[a00b] بر آن به دست آورد. گیریم (x1,y1) نقطه‌ای بر روی دایره‌ای باشد که بر روی نقطهٔ (x,y) بیضی نگاشت شده‌است:

الگو:وسط

از آنجا که دترمینان M صفر نیست، M وارون‌پذیر است. ماتریس وارون M را می‌توان با قاعده کرامر به‌دست‌آورد:[۵۱]

الگو:وسط

با اعمال M1 بر نقاط (x,y) بیضی، نقاط (x1,y1) دایره حاصل می‌شود:

الگو:وسط

و با قرار دادن (x1,y1)=(xa,yb) در معادله دایره (x12+y12=1)، معادلهٔ بیضی حاصل می‌شود:[۵۲]

الگو:وسط

معادله متعارف بیضی

هر معادله درجه دو با فرمول a2x2+b2y2a2b2=0 معرف یک بیضی است که مرکزش روی مبدأ مختصاتی، قطر بزرگش روی محور xها، و قطر کوچکش روی محور yها جای دارد. مقادیر a و b فاصلهٔ چهار رأس بیضی را از مرکز آن مشخص می‌کنند، به گونه‌ای که مختصات رأس‌های بزرگ (a,0) و (a,0) و مختصات راس‌های کوچک (0,b) و (0,b) است.[۵۳] مقدار b به «نیم‌قطر کوچک»الگو:یادچپ و مقدار a به «نیم‌قطر بزرگ»الگو:یادچپ موسوم است.[۵۴] این معادله غالباً به شکل x2a2+y2b2=1 نوشته می‌شود. فاصلهٔ مرکز بیضی از هر کدام از کانون‌ها c=(b2a2) و مختصات کانونها (±c,0) است.

اگر مرکز بیضی از مبدأ مختصاتی به نقطهٔ (x0,y0) انتقال یابد معادلهٔ بیضی برابر (xx0)2a2+(yy0)2b2=1 خواهد بود.[۵۵]

از معادله عام منحنی‌های درجه دو

برای اینکه معادلهٔ عام منحنی‌های درجه دو (یعنی

الگو:وسط

) بیضی باشد، باید تعریف کرد که

الگو:وسط

که در آن J>0، Δ0، و ΔI<0 است. در این معادله اگر a=c باشد حاصل دایره خواهد بود (که حالت خاصی از بیضی است) و اگر Δ=0 حاصل یک نقطه می‌شود. مختصات مرکز این بیضی (x0,y0) از معادلات زیر حاصل می‌شود:[۵۶]

الگو:وسط
الگو:وسط

و محورهای نیم‌بزرگ و نیم‌کوچک بیضی عبارت است از:[۵۷]

الگو:وسط
الگو:وسط

معادله پارامتری

به‌دست آوردن معادلهٔ پارامتری بیضی از معادلهٔ پارامتری دایره

معادلهٔ پارامتری بیضی را می‌توان با اعمال تجانس (تبدیل آفین) y1=by، x1=ax بر معادلهٔ پارامتری دایره واحد (یعنی c1(t)=(cos(t),sin(t))) به‌دست‌آورد. با این حساب معادلهٔ پارامتری بیضی عبارت است از:

الگو:وسط

که در آن 0t<2π.[۵۸]

برای یافتن معادلهٔ پارامتری بیضی به صورت عبارت‌های گویا، می‌توان همان تجانس y1=by، x1=ax را بر معادلهٔ پارامتری گویای دایره‌ای به شعاع واحد اعمال کرد. در این حالت معادلهٔ پارامتری بیضی عبارت است از:[۵۹]

الگو:وسط

معادله قطبی

مختصات قطبی با مرکزیت یک کانون

معادلهٔ قطبی بیضی معمولاً به مرکزیت یکی از کانون‌های آن نوشته می‌شود. اگر آغاز زاویهٔ θ از قطر بزرگ یک بیضی باشد، معادلهٔ قطبی آن عبارت است از:

الگو:وسط

زاویهٔ θ به آنومالی حقیقی کانون مورد نظر موسوم است و گاه با w هم نشان داده می‌شود. ثابت a(1e2) هم همان «نیم‌راست‌وتر کانونی» (p) است. نقطهٔ A که در آن مقدار r به حداقل خود می‌رسد «نقطهٔ حضیض»الگو:یادچپ و نقطهٔ B که در آن مقدار r به حداکثر خود می‌رسد «نقطهٔ اوج»الگو:یادچپ نام دارد.[۶۰]

در دستگاه مختصات دوقطبی

مختصات دوقطبی بیضی‌ای که یکی از کانون‌هایش روی مبدأ مختصات باشد عبارت است از معادلهٔ

الگو:وسط

که در آن a برابر نصف قطر بزرگ بیضی است.[۶۱]

ویژگی‌ها

کانون‌ها

هر بیضی روی قطر بزرگش دو کانون دارد که با نمادهای f1(e,0) و f2(e,0) نشان داده می‌شود. مقدار e (خروج از مرکزالگو:یادچپ) را می‌توان با جایگزین کردن a و b در فرمول c2=a2b2 , الگو:وسط محاسبه کرد. با دانستن این فرمول و استفاده از قضیه فیثاغورث، مشخص است که فاصلهٔ رأس‌های کوچک تا f1 و f2 برابر a است. این امر حالت خاصی از ویژگی زیر است: الگو:گفتاورد

بنابراین هر بیضی را می‌توان با داشتن دو کانون و یک نقطه روی محیط ترسیم کرد. برای اثبات این ویژگی، می‌توان نقطهٔ p(x,y) را تعریف و در فرمول فاصله جایگزین کرد:

الگو:وسط

و با استفاده از معادلهٔ بیضی (b2x2+a2x2a2b2=0) می‌توان نشان داد که این مقدار برابر 2a است.[۶۲]

برون‌مرکزی

یک بیضی و برخی ویژگی‌های ریاضی آن

الگو:اصلی نسبت فاصلهٔ هر کانون از مرکز بیضی (c) به اندازه نیم‌قطر بزرگ بیضی (a) برون‌مرکزی بیضی نامیده می‌شود و آن را با حرف e نشان می‌دهند (e=ca). به‌این‌ترتیب برون‌مرکزی را می‌توان جای کانون در نیم‌قطر بزرگ دانست. برون‌مرکزی یک بیضیِ معین همواره مقداری ثابت و بین صفر و یک است (0e<1) و به‌صورتی یکتا شکل آن را مشخص می‌کند، به این مفهوم که دو بیضی متشابهند اگر و تنها اگر برون‌مرکزی‌شان با هم برابر باشد. زمانی که برون‌مرکزی صفر باشد، کانون روی مرکز می‌افتد و منحنی به‌شکل دایره درمی‌آید. اگر برون‌مرکزی به یک نزدیک شود (فاصلهٔ کانون از مرکز به بی‌نهایت میل کند)، بیضی حالتی کشیده پیدا می‌کند.[۶۳]

برون‌مرکزی بیضی برابر وارون ضربی برون مرکزی هذلولیای با نیم‌قطر بزرگ و کوچک برابر است.[۶۴]

خطوط هادی

اگر a نیم‌قطر بزرگ بیضی و c فاصلهٔ هر کانون بیضی از مرکز آن باشد، دو خط موازی با قطر کوچک بیضی به فاصلهٔ d=a2c از این قطر به خطوط هادی بیضی موسومند. می‌توان نشان داد که در هر بیضی نسبت «فاصلهٔ نقطهٔ p از هر کدام از کانون‌های بیضی» به «فاصلهٔ p از خط هادی متناظر با آن کانون» ثابت و برابر با برون‌مرکزی بیضی است؛ یعنی:[۶۵] الگو:وسط اگر نسبت فاصله هر نقطه روی بیضی از کانون به فاصله‌اش از خط هادی برابر r، فاصلهٔ خط هادی از مرکز بیضی برابر d، و نیم‌قطر کوچک بیضی b باشد آنگاه:

الگو:وسط

و برای به دست آوردن d:

الگو:وسط

قطر مزدوج یک وتر

قطر مزدوج وتر

به موازات هر وتر AB که از مرکز بیضی بگذرد، مجموعه‌ای از وترها هست که شامل خط مماس بر بیضی با شیب مساوی AB می‌شود. با وصل کردن نقطهٔ وسط همهٔ این وترها به هم CD حاصل می‌شود که قطر بیضی است و با عنوان «مزدوج»الگو:یادچپ AB شناخته می‌شود. با استفاده از قطرهای مزدوج بر وتر می‌توان خطوط مماس بر بیضی را ترسیم کرد. خطوط مماس بر نقاطA، B، C، و D بیضی را در یک متوازی‌الأضلاع محاط می‌کنند. اگر وتر AB همنهشت بر یکی از قطرهای بیضی شود، شکل محاط‌کنندهٔ بیضی مستطیل خواهد بود.[۶۶]

نیم‌راست‌وتر کانونی

پارامترهای مشخص‌کنندهٔ شکل بیضی:الگو:سخ a: نیم‌قطر بزرگالگو:سخ b: نیم‌قطر کوچکالگو:سخ c: برون‌مرکزی خطیالگو:سخ p: نیم‌راست‌وتر کانونی.

وتری که از یکی از کانون‌ها می‌گذرد و بر قطر بزرگ بیضی عمود است «راست‌وتر کانونی» نامیده می‌شود. نصف این وتر، یعنی «نیم‌راست‌وتر کانونی»الگو:یادچپ است که با حرف p نمایش داده می‌شود. می‌توان نشان داد که:

الگو:وسط

همچنین می‌توان با استفاده از معادلهٔ قطبی بیضی نشان داد که:[۶۷]

الگو:وسط

خط مماس

مماس‌های عمود برهم در بیضی

اگر خطی یک بیضی را در ۱ و فقط ۱ نقطه قطع کند، گفته می‌شود که آن خط بر آن بیضی مماس است. از هر نقطه روی بیضی تنها یک خط مماس می‌گذرد. معادلهٔ خط مماس بیضی x2a2+y2b2=1 در نقطهٔ (x0,y0) عبارت است از:

الگو:وسط

هر گاه دو خط مماس بیضی با هم زاویهٔ الگو:ریاضی بسازند، نقطهٔ تقاطع آن دو خط مماس روی دایره‌ای قرار دارد که به دایره ارتوپتیک موسوم است و معادلهٔ آن عبارت است از:

الگو:وسط

نیمساز عمود زاویه بین دو خط کانونی

نیمساز زاویهٔ بین دو پاره‌خط pf1 و pf2 همواره بر خط مماس بیضی در نقطهٔ p عمود است. از این ویژگی نتیجه می‌شود اگر اشعه‌ای از یکی از کانون‌ها به هر نقطه‌ای روی محیط بیضی بتابد به‌سوی کانون دیگر بازتاب می‌شود. این امر در نورپردازی و طراحی آکوستیک ساختمان‌ها کاربرد دارد.[۶۸]

مساحت

ترجمهٔ فارسی قضیه مربوط به مساحت بیضی در تحریر اصول اقلیدس، به خط محقق نراقی

مساحت بیضی برابر است با:

الگو:وسط

که در آن a و b به‌ترتیب نیم‌قطر بزرگ و نیم‌قطر کوچکند. فرمول مساحت بیضی را به‌سادگی می‌توان از فرمول مساحت دایره‌ای به شعاع b (یعنی πb2) به‌دست آورد. اگر دایره از یک طرف به نسبت a/b کشیده شود، مساحت آن با در همین نسبت ضرب می‌شود: πb2(a/b)=πab.[۶۹]

فرمول مساحت بیضی را با استفاده از انتگرال نیز می‌توان به‌سادگی محاسبه کرد. ابتدا معادلهٔ متعارف بیضی به صورت y(x)=b1x2/a2 بازنوشته می‌شود. برای هر x[a,a]، این منحنی نیمهٔ بالایی بیضی است. پس مساحت بیضی دو برابر انتگرال y(x) در بازهٔ [a,a] خواهد بود:[۷۰]

الگو:وسط

اگر معادلهٔ بیضی به‌شکل Ax2+Bxy+Cy2=1 نوشته شود، مساحت آن برابر 2π4ACB2 خواهد بود.[۷۱]

محیط

گراف انتگرال کامل بیضوی نوع دوم E(k) در بازهٔ [0,1] (مقادیر ممکن برون‌مرکزی). مقدار محیط بیضی برابر است با حاصلضرب مقدار E(k) (محور عمودی) برای برون‌مرکزی بیضی (محور افقی، k=e) در چهار برابر نیم‌قطر بزرگ بیضی (S(a,b)=4aE(e)).

الگو:مرتبط از آن‌جا که فرمولی با فرم بسته (مثل فرمول محیط دایره، که حالت خاص بیضی است) برای محیط بیضی وجود ندارد، مسئلهٔ بیان محیط دقیق بیضی منجر به ایجاد توابع بیضوی شد که موضوعی مهم در ریاضیات و فیزیک است.[۷۲] برای محاسبه محیط بیضی، باید ابتدا انتگرال کامل بیضوی نوع دوم را محاسبه کرد. به این ترتیب محیط بیضی با نیم‌قطر بزرگ a و نیم‌قطر کوچک b برابر است با:[۷۳]

الگو:وسط

که در آن e همان برون‌مرکزی (ca=a2b2a) است و E عبارت است از:

الگو:وسط

محیط بیضی بر اساس انتگرال کامل بیضوی نوع دوم را با استفاده از «سری گاوس-کومر»الگو:یادچپ نیز می‌توان محاسبه کرد:[۷۴]

الگو:وسط
الگو:وسط

بااین‌همه فرمول‌های پرشماری برای تخمین محیط بیضی ارائه شده که هر یک نقاط قوت و ضعف خود را دارند؛ مثلاً فرمول ابداعی سرینیواسا رامانوجان (۱۸۸۷ – ۱۹۲۰) برای تخمین محیط بیضی عبارت است از:[۷۵]

الگو:وسط

که برای بیضی‌هایی با برون‌مرکزی کم دقت بالایی دارد. یا راجر مارتنزالگو:یادچپ در سال ۲۰۰۰ فرمولی برای تخمین محیط بیضی ارائه داد که خطای آن همیشه کمتر از ۰٫۳۶۱۹٪ است:[۷۶]

الگو:وسط

با این‌حال شناخته‌شده‌ترین فرمول تخمین محیط بیضی فرمولی است که اویلر در سال ۱۷۷۳ ارائه کرد:[۷۷]

الگو:وسط

انحنا

انحنای بیضی برابر است با:[۷۸]

الگو:وسط

شعاع انحنا در نقطهٔ (x,y) عبارت است از:[۷۹]

الگو:وسط

زاویه مماسی بیضی نیز از فرمول ϕ(t)=tan1(abtant) محاسبه می‌شود.[۸۰]

رابطهٔ بین قطب و خط قطبی

رابطه بین قطب و خط قطبی در بیضی

الگو:اصلی خط قطبی هر نقطه روی بیضی، از خود آن نقطه می‌گذرد. همچنین قطب هر خط قطبی‌ای که بر بیضی مماس است روی آن بیضی است. این رابطهٔ متقابل قطب و خط قطبی در مقاطع مخروطی اساس تعریف این دو ویژگی است.[۸۱] اگر معادلهٔ بیضی از معادلهٔ عام منحنی‌های درجهٔ دوم، یعنی به شکل:

الگو:وسط

نوشته شود، معادلهٔ خط قطبی نقطهٔ (ξ,η) عبارت خواهد بود از:[۸۲]

الگو:وسط

که در آن D و E و F ثابت‌هایی‌اند که به شکل زیر تعریف می‌شوند:

الگو:وسط

با داشتن معادلهٔ خط قطبی (Dx+Ey+F=0) نیز می‌توان قطب آن را با قرار دادن مقادیر x و y و z از محاسبهٔ زیر در (xz,yz) به‌دست آورد:[۸۳]

الگو:وسط

در هندسه فضایی

ساخت گوی‌وار پَخ از دوران بیضی به دور قطر کوچکش

با چرخاندن بیضی به دور هر یک از قطرهایش، سطحی حاصل می‌شود که به گوی‌وارالگو:یادچپ موسوم است.[۸۴] گوی‌واری که از چرخش بیضی به دور قطر بزرگش حاصل شود «گوی‌وار کشیده»الگو:یادچپ و گوی‌واری که از چرخش بیضی به دور قطر کوچکش حاصل شود «گوی‌وار پَخ»الگو:یادچپ نام دارد.[۸۵] با اکستروژن موازی بیضی «استوانهٔ بیضوی» و با اکستروژن مرکزی آن «مخروط بیضوی» ساخته می‌شود.

حجم‌هایی که همهٔ سطوح مقاطعشان به شکل بیضی باشد به بیضی‌وار موسومند. بیضی‌واری که در دو محورِ دستگاه مختصات دکارتی طولی مساوی داشته باشد گوی‌وار و بیضی‌واری که در هر سه محور طول مساوی داشته باشد کره است.[۸۶]

ترسیم

روش باغبانی

ترسیم بیضی با روش باغبانی

ترسیم بیضی با ویژگی کانون آن به «روش باغبانی» موسوم است. در این روش دو قطعه چوب در دو نقطه از زمین (کانون‌ها) کوبیده می‌شود. حلقه طنابی به طول 2a+2c که در نقطه‌ای از آن یک میله گره خورده‌است به دور دو قطعه چوب انداخته می‌شود و سپس میله جابجا می‌شود تا طناب کشیده شود. همهٔ نقاطی که میله را بتوان روی قرار داد به‌شکلی که طناب شل نباشد روی بیضی هستند.[۸۷] الگو:-

روش خاگار (ترامل)

ترسیم بیضی با استفاده از خاگار
ترامل ارشمیدسی ساخت ۱۹۰۰ میلادی، در موزهٔ اسمیتسونین

الگو:مرتبط اگر دو رأس یک پاره‌خط را در راستای دو خط متقاطع حرکت دهیم، هر نقطهٔ ثابت روی آن پاره‌خط (یا امتداد آن) مکان هندسی کمانی از یک بیضی خواهد بود.[۸۸] ترسیم بیضی با این روش به «روش خاگار (ترامل)»الگو:یادچپ موسوم است. در گذشته نیز ابزاری با نام «ترامل» برای ترسیم فنی و همچنین به‌عنوان اسباب‌بازی تولید می‌شد که دو پین قابل تنظیم و یک گیره (برای اتصال قلم) داشت و با استفاده از آن می‌شد بیضی رسم کرد.[۸۹] الگو:-

روش متوازی‌الأضلاع

ترسیم بیضی به روش متوازی‌الأضلاع
ترسیم بیضی به روش متوازی‌الأضلاع

روش متوازی‌الأضلاع یا تولید مخروطی اشتاینر را می‌توان زمان داشتن قطرهای بیضی یا یک وتر و قطر مزدوج آن به کار برد. در این روش یک متوازی‌الأضلاع (در تصویر مجاور ABV1V2) به مرکزیت نقطهٔ P در نظر گرفته می‌شود به صورتی که هر کدام از اضلاع آن مساوی و موازی یکی از قطرهای بیضی (یا یک وتر و قطر مزدوجش) باشند. ضلع‌های AB و V1B به n پاره‌خط مساوی تقسیم می‌شوند. سپس از رأس V1 به سر هر کدام از پاره‌خط‌های روی ضلع AB و از رأس V2 به سر هر کدام از پاره‌خط‌های روی ضلع V1B پاره‌خطی کشیده می‌شود. نقطهٔ تقاطع پاره‌خط‌های V1Bi و V1Bi روی بیضی قرار دارد.[۹۰] الگو:-

ترسیم تقریبی از بیضی با چهار مرکز

ترسیم تقریب بیضی با چهار مرکز

می‌توان با داشتن دو قطر بیضی، و با استفاده از پرگار شکلی تقریبی از بیضی ترسیم کرد. برای این منظور روی پاره‌خط AD، که انتهای قطرهای کوچک و بزرگ را به هم وصل می‌کند، نقطهٔ F در فاصله DF = b - a (تفاضل نیم‌قطرها) قرار داده می‌شود. از وسط AF خطی عمود خارج می‌شود که قطر بزرگ را در نقطهٔ G و قطر کوچک (یا امتداد آن را) در H قطع می‌کند. سپس با استفاده از تقارن (بازتاب G و H روی قطرها) نقاط G و H مشخص می‌شوند. با زدن کمان‌هایی متصل به مرکز هر کدام از نقاط G و H و G و H شکل تقریبی بیضی را مشخص کرد.[۹۱] الگو:-

یادداشت‌ها

الگو:یادداشت

پانویس

یادکردها

الگو:پانویس

فهرست منابع

الگو:آغاز پانویس الگو:چپ‌چین

الگو:پایان چپ‌چین

الگو:پایان پانویس

پیوند به بیرون

الگو:درگاه الگو:ویکی‌انبار-رده

  1. الگو:Harvcolnb
  2. الگو:Harvcolnb
  3. الگو:Harvcolnb
  4. الگو:Harvcolnb
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ الگو:پکه
  6. الگو:Harvcolnb
  7. الگو:Harvcolnb
  8. ۸٫۰ ۸٫۱ الگو:پکه
  9. الگو:پکه
  10. الگو:Harvcolnb
  11. الگو:Harvcolnb
  12. الگو:Harvcolnb
  13. الگو:Harvcolnb
  14. الگو:Harvcolnb
  15. الگو:Harvcolnb
  16. الگو:Harvcolnb
  17. الگو:Harvcolnb
  18. الگو:Harvcolnb
  19. الگو:Harvcolnb
  20. الگو:Harvcolnb
  21. الگو:Harvcolnb
  22. الگو:Harvcolnb
  23. الگو:Harvcolnb
  24. الگو:Harvcolnb
  25. الگو:Harvcolnb
  26. الگو:Harvcolnb
  27. الگو:Harvcolnb
  28. الگو:Harvcolnb
  29. الگو:Harvcolnb
  30. الگو:Harvcolnb
  31. الگو:Harvcolnb
  32. الگو:Harvcolnb
  33. الگو:Harvcolnb
  34. الگو:Harvcolnb
  35. الگو:Harvcolnb
  36. الگو:Harvcolnb
  37. الگو:Harvcolnb
  38. الگو:Harvcolnb
  39. الگو:Harvcolnb
  40. الگو:Harvcolnb
  41. الگو:Harvcolnb
  42. الگو:Harvcolnb
  43. الگو:Harvcolnb
  44. الگو:Harvcolnb
  45. الگو:Harvcolnb
  46. الگو:Harvcolnb
  47. الگو:Harvcolnb
  48. الگو:Harvcolnb
  49. الگو:Harvcolnb
  50. الگو:Harvcolnb
  51. الگو:Harvcolnb
  52. الگو:Harvcolnb
  53. الگو:Harvcolnb
  54. الگو:Harvcolnb
  55. الگو:Harvcolnb
  56. الگو:Harvcolnb
  57. الگو:Harvcolnb
  58. الگو:Harvcolnb
  59. الگو:Harvcolnb
  60. الگو:Harvcolnb
  61. الگو:Harvcolnb
  62. الگو:Harvcolnb
  63. الگو:Harvcolnb
  64. الگو:Harvcolnb
  65. الگو:Harvcolnb
  66. الگو:Harvcolnb
  67. الگو:Harvcolnb
  68. الگو:Harvcolnb
  69. الگو:Harvcolnb
  70. الگو:Harvcolnb
  71. الگو:Harvcolnb
  72. الگو:Harvcolnb
  73. الگو:Harvcolnb
  74. الگو:Harvcolnb
  75. الگو:Harvcolnb
  76. الگو:Harvcolnb
  77. الگو:Harvcolnb
  78. الگو:Harvcolnb
  79. الگو:Harvcolnb
  80. الگو:Harvcolnb
  81. الگو:Harvcolnb
  82. الگو:Harvcolnb
  83. الگو:Harvcolnb
  84. الگو:Harvcolnb
  85. الگو:Harvcolnb
  86. الگو:Harvcolnb
  87. الگو:Harvcolnb
  88. الگو:Harvcolnb
  89. الگو:Harvcolnb
  90. الگو:Harvcolnb
  91. الگو:Harvcolnb